بازار امروز میدان جنگی بیپایان است؛ جایی که برندها نهفقط برای سهم بیشتر، بلکه برای بقا و معنا میجنگند. در چنین فضایی، یک مدیر نمیتواند تنها با تکیه بر تجربه یا شهود پیش برود. اینجا نقش مشاور بازاریابی آغاز میشود؛ کسی که مسیر را روشن میکند، نقشه میکشد و راه پیروزی را هموار میسازد.
فراتر از یک توصیهگر
مشاور بازاریابی صرفاً فردی نیست که چند توصیه تئوریک ارائه دهد.
معمار استراتژیهای رشد است؛
کشفکننده فرصتهای پنهان در دل بازار است؛
صدای مشتری در گوش مدیران است؛
مهمتر از همه، پلی است میان علم بازاریابی و عمل واقعی بازار.
به قول پیتر دراکر:
«هدف بازاریابی این است که مشتری را چنان بشناسید و درک کنید که محصول یا خدمت، خود به خود به فروش برود.»
مشاور بازاریابی کسی است که این شناخت عمیق را برای سازمان ممکن میسازد.
چرا به مشاور بازاریابی نیاز داریم؟
چون بازار امروز پر از عدم قطعیت است.
چون رقبای شما نهتنها کالا میفروشند، بلکه تجربه و داستان میسازند.
چون تصمیم اشتباه، میتواند سالها تلاش را نابود کند.
مشاور بازاریابی همان قطبنماست؛ در دریایی طوفانی که هر لحظه تغییر میکند.
ویژگیهای یک مشاور بازاریابی حرفهای
یک مشاور واقعی باید:
مثل یک دانشمند دادهها و روندها را تحلیل کند؛
مثل یک هنرمند روایت و استراتژی خلاقانه خلق کند؛
مثل یک استراتژیست نظامی در زمان درست، تصمیم درست بگیرد.
به تعبیر ست گادین:
«بازاریابی دیگر درباره کالاهایی که میسازید نیست، بلکه درباره داستانهایی است که میگویید.»
و مشاور بازاریابی، همان کسی است که این داستانها را طراحی و هدایت میکند.
مشاور بازاریابی یک «لوکس انتخابی» نیست؛ یک ضرورت استراتژیک است.
او کسی است که چشمانداز بزرگ را میبیند، نقاط کور را آشکار میکند، و کمک میکند سازمان از رقابتی کورکورانه به مسیری هدفمند و پایدار برسد.
اگر کسبوکارها میخواهند در ذهن و قلب مشتریان ماندگار شوند، باید در کنار خود مشاوری داشته باشند که بازی را از سطح فروش، به سطح معنا و تجربه ارتقا دهد.