در دنیای پررقابت امروز، بازاریابی تنها یک ابزار جانبی برای فروش نیست؛ بلکه ستون فقرات هر کسبوکار موفق است.
من باور دارم که بازاریابی اگر درست درک شود، میتواند نهفقط مسیر رشد یک برند، بلکه تجربه و نگاه مشتریان به زندگی را تغییر دهد.
فیلیپ کاتلر، پدر بازاریابی نوین، میگوید:
«بازاریابی یعنی یافتن نیازهای برآوردهنشده و ارائه راهحلهایی که نهتنها مشتری را راضی کند، بلکه او را مشتاق تجربه دوباره سازد.»
از نگاه کاتلر:
بازاریابی، قلب تپنده هر کسبوکار است.
نقطه اتصال محصول، برند و مشتری در خلق ارزش است.
هدف نهایی، ایجاد رضایتی پایدار و بلندمدت در مشتریان است.
ست گادین، متفکر خلاق بازاریابی مدرن، دیدگاهی متفاوت دارد:
بازاریابی جنگ بر سر توجه نیست؛ بلکه قصهگویی معنادار است.
برندهای ماندگار، داستانهایی میسازند که مردم بخواهند بخشی از آن باشند.
بازاریابی یعنی ساختن «قبیلهای» از مشتریان وفادار که احساس تعلق به یک باور یا حرکت بزرگتر داشته باشند.
بازاریابی امروز؛ پیوند علم و هنر
امروز، بازاریابی ترکیبی از این دو جهان است:
علم و استراتژی کاتلر : تحلیل بازار، شناخت مشتری و طراحی ارزش.
هنر و خلاقیت گادین : روایت داستانهایی که در قلبها نفوذ کند.
بازاریابی یعنی پل میان عقل و احساس؛ جایی که دادهها مسیر را روشن میکنند و داستانها، سفر برند را به یادماندنی میسازند.
آنچه از نگاه بزرگان بازاریابی میآموزیم، این است که بازاریابی صرفاً تکنیک یا تاکتیک نیست؛ یک فلسفهی زیست سازمانی است.
کسبوکارهایی که بتوانند همزمان ارزش واقعی خلق کنند و داستانی صادقانه روایت نمایند، نهتنها در بازار جایگاهی ویژه خواهند داشت، بلکه در ذهن و قلب مشتریان نیز ماندگار خواهند شد.
بازار جایگاهی ویژه خواهند داشت، بلکه در ذهن و قلب مشتریان نیز ماندگار خواهند شد.